فهرست مطالب

فصلنامه تعلیم و تربیت
سال سی و نهم شماره 3 (پیاپی 155، پاییز 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/09/10
  • تعداد عناوین: 12
|
  • فاطمه زهرا احمدی*، محمود مهرمحمدی صفحات 7-26

    یکی از پیامدهای پاندمی کووید-19، تعطیلی مدارس بوده است. در این مرور نظام مند با بهره گیری از خرد جهانی برای رویارویی نظام آموزش وپرورش با پاندمی کووید-19، منابع معتبر موجود در حوزه اندیشه و عمل آموزش وپرورش که پس از شیوع ویروس کرونا در جهان انتشاریافته به صورت نظام مند مرور شده است. ده پایگاه اطلاعاتی و موتور جستجو و همچنین شش وب سایت بین المللی با استفاده از کلیدواژگان اصلی پژوهش بررسی و درنهایت 2706 مطالعه بازیابی شده است. مطالعات واردشده به پژوهش  به صورت تمام متن تحلیل و گزاره های سیاستی در شش مقوله از پیش تعیین شده زیرنظامهای راهبری و مدیریت؛ برنامه درسی، تدریس و منابع یادگیری؛ تربیت معلم و تامین منابع انسانی؛ تامین و تخصیص منابع مالی؛ تامین فضا، تجهیزات و فناوری و همچنین پژوهش و ارزشیابی بازبینی و بازتعریف شده اند. برخی از توصیه ها عبارت اند از: بازنگری همه سیاستهای تعلیم و تربیت و اسناد بالادستی به منظور چرخش در جهت روال جدید زندگی روزانه؛ پیشگیری از خطر  فرسودگی و خستگی معلمان و کارکنان آموزشی با طراحی و اجرای برنامه های حمایتی همه جانبه؛ پیشگیری از خطر «فرسایش والدگری» با  طراحی و اجرای دوره ها و برنامه های آموزشی توانمند ساز برای والدین بر پایه نقشه محتوایی همه جانبه. بر اساس یافته های پژوهش حاضر با به کار بستن این سیاستها و استانداردها در حین گذر از این بحران و پس از آن، کیفیت آموزش وپرورش نه تنها آسیب نمی بیند بلکه با حفظ میراثهای ارزشمند کووید-19 نظام آموزش وپرورش بهسازی نیز خواهد شد.

    کلیدواژگان: آموزش عمومی و فنی حرفه ای، پاندمی (همه گیری) کووید-19، توصیه های سیاستی، مرور نظام مند
  • نسرین جابری صفا، محمد آرمند*، علیرضا عصاره صفحات 27-46

    هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی بر اساس رویکرد توسعه پایدار برای دوره متوسطه اول بود. روش شناسی مطالعه حاضر مبتنی بر رویکرد ترکیبی، طرح اکتشافی متوالی مدل تدوین طبقه بندی بود. در بخش طراحی الگو، با بهره گیری از روش سنتزپژوهی و در شش گام، منابع نوشتاری ملی و بین المللی در زمینه تربیت اقتصادی و توسعه پایدار، انتخاب، تحلیل و ترکیب شدند. بر اساس نتایج به دست آمده از سنتزپژوهی، چهار ضرورت برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار شناسایی شدند که عبارت اند از: رشد و پیشرفت شخصی در زندگی، رشد و پیشرفت اقتصادی کشور، درونی کردن ارزشهای توسعه پایدار در دانش آموزان و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان. همچنین الگوی مطلوب برنامه درسی تربیت اقتصادی مبتنی بر توسعه پایدار با چهار عنصر هدف، محتوا و شیوه سازماندهی آن، روش تدریس و شیوه ارزشیابی، طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگو، از روش پیمایشی استفاده شد. به این منظور پرسشنامه محقق ساخته را ده تن از متخصصان دانشگاهی در حوزه برنامه درسی و تربیت اقتصادی تکمیل کردند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه برداری تعمدی یا هدفمند از نوع موارد ویژه استفاده شد. نتایج نشان داد که از منظر متخصصان، الگوی پیشنهادی در سطحی مطلوب و قابل قبول طراحی شده است. الگوی طراحی شده به دانش آموزان می آموزد که چگونه می توانند بدون تخریب محیط زیست و با رعایت حقوق دیگران، به رشد و توسعه اقتصادی خود و جامعه کمک کنند.

    کلیدواژگان: برنامه درسی، تربیت اقتصادی، توسعه پایدار، دوره متوسطه اول، طراحی الگو
  • معصومه عیلامی رودمعجنی، مقصود امین خندقی*، عباس جوارشکیان صفحات 47-68

    هدف پژوهش حاضر عرضه نگاهی نو به نقش مبانی دینی در قلمرو مطالعات برنامه درسی از طریق توصیف، تحلیل و ارزیابی نقش مبانی دینی در وضع موجود برنامه درسی است. با استفاده از روش پژوهش تحلیل نظرورزانه، نقشهای مبانی دینی برنامه درسی از منظر صاحب نظران شناسایی و مفهوم پردازی شد. از نتایج تحلیلها مشخص شد که نگاه صاحب نظران به مبانی دینی برنامه درسی اغلب نگاهی متاثر از موضع آنها هم در زمینه برنامه درسی و هم برداشتهای موجود در زمینه مبانی دینی برنامه درسی بود که تنها واکنشی به برداشت هر صاحب نظر به مفهوم برنامه درسی است. در مورد برنامه درسی برداشتها متفاوت بود. برخی مفهوم برنامه درسی را به مثابه برنامه ریزی درسی و عده اندکی برنامه درسی را جزء قلمرو مطالعاتی می دانند که این معنا، در پیوند برداشتشان نسبت به مبانی هم وجود دارد، چراکه توجه ناقص به برنامه درسی و ابعادش، منجر به نقش و اثرگذاری محدود مبانی دینی برنامه درسی و نیز کاستی در معنا و مفهوم این بعد معرفتی شده است؛ بنابراین هم فهم نسبت به مبانی و هم فهم نسبت به برنامه درسی باید دستخوش تغییر و دگرگونی شود. این فهم گسترده از معنای برنامه درسی، نقش حداکثری مبانی دینی را در برنامه درسی به همراه دارد. با فهم برنامه درسی به مثابه دانش برنامه درسی می توان نقشهایی اساسی و بنیادین چون مبانی دینی به مثابه شبکه ای معنایی و استدلالی (نظریه) برای برنامه درسی متصور شد.

    کلیدواژگان: برنامه درسی، مبانی دینی، دانش برنامه درسی، نظریه پردازی
  • غلامعلی احمدی*، نسرین اوضاعی، احسان عظیم پور صفحات 69-86

    هدف پژوهش حاضر ارایه مدل ساختاری تاثیر اخلاق حرفه ای و سرسختی شغلی بر تدریس خلاق معلمان بوده است. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه معلمان ابتدایی شهرستان کرج به تعداد 4830 نفر بوده است. نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به تعداد 350 نفر و به شیوه نمونه گیری تصادفی طبقه ای با توجه به جنسیت معلمان انتخاب شده است. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های سرسختی شغلی مورنو- خیمنز و همکاران (2014)، تدریس خلاقانه چان و یوین (2014) و اخلاق حرفه ای کانیزالس-وارگاس (2002) استفاده شده است. برای بررسی روایی ابزارها از روش تحلیل گویه و برای بررسی پایایی از آزمون آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای توصیفی شامل میانگین و انحراف معیار و آزمونهای استنباطی شامل همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شده و همه تحلیلها با نرم افزارهای  SPSSو Amos انجام گرفته است. نتایج نشان داد که تدریس خلاق با اخلاق حرفه ای (0/46 =r) و سرسختی شغلی (0/36 =r) رابطه ای مثبت، مستقیم و معنادار دارد (0/001≥P). تاثیر مستقیم اخلاق حرفه ای بر تدریس خلاق معلمان (0/45=β) و تاثیر مستقیم سرسختی شغلی بر تدریس خلاق معلمان (0/57=β) به دست آمد. سرسختی شغلی می تواند در رابطه میان اخلاق حرفه ای معلمان و تدریس خلاق آنان، نقش میانجی را ایفا کند. مقدار این تاثیر غیرمستقیم (0/13=β) به دست آمد. مقادیر شاخصهای برازش  (0/95= GFIو 0/93= AGFI و 0/92= NFI و 0/94= CFI و 0/91= IFI و 0/93= TLI و 0/06= RMSEA) نشان داد که مدل ارایه شده از برازش مطلوبی برخوردار است.

    کلیدواژگان: اخلاق حرفه ای، سرسختی شغلی، تدریس خلاق، معلمان
  • عباس محمدی*، حیدر تورانی صفحات 87-110

    هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی الگوی شایستگی برای گزینش و انتصاب مدیران ستادی آموزش و پرورش در تراز زیرنظام راهبری و مدیریت در سند تحول بنیادین بود. این پژوهش از نوع طرحهای ترکیبی و با رویکرد اکتشافی است. ابزار مورد استفاده در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. داده های حاصل از مصاحبه ها مورد تحلیل مضمون و با روش نظریه داده بنیاد از نوع ساختارگرای چارمز مورد تحلیل قرار گرفته اند. داده های بخش کمی نیز با روش همبستگی پیش بین و با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی مورد تحلیل قرار گرفته اند. به منظور بررسی پرسشنامه از روش روایی محتوایی و روایی صوری استفاده شده و نتایج طی چندین مرحله تعدیل شده اند. نمونه گیری در بخش کیفی به صورت هدفمند و با تکنیک شبکه متخصصان انجام شده است و تعداد 22 نفر از صاحب نظران در مصاحبه شرکت کرده اند. همچنین در بخش کمی جامعه آماری شامل 115 نفر از مدیران ستادی شهر تهران بودند که از میان آنها 86 نفر به روش تمام شماری (سرشماری) انتخاب شدند. یافته ها نشان دادند که در بخش کیفی بر مبنای مصاحبه ها در مجموع 63 شایستگی به منزله شایستگیهای موردنیاز مدیران ستادی شناسایی شدند. در بخش کمی نیز کیفیت کلی مدل اندازه گیری در مجموع با 58 شاخص مورد تایید قرار گرفت. در نهایت، شاخصهای تایید شده در قالب 17 زیرمقوله، شش مقوله اصلی و در دو بعد تخصصی و عمومی تعیین و تعریف شدند.

    کلیدواژگان: شایستگی، گزینش و انتصاب مدیران، سند تحول بنیادین، زیرنظام راهبری و مدیریت
  • سید احمد مدنی* صفحات 111-130

    درس هدیه های آسمان یکی از دروس بسیار مهم در نظام آموزش و پرورش ایران است که غایت بنیادین آن آموزش اخلاقی و مذهبی فراگیران است. هدف پژوهش حاضر نقد محتوا و روش های توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان دوره ابتدایی است. پژوهش از نوع کیفی ترکیبی و مبتنی بر سه سوسازی روش شناختی است. به این معنا که برای تبیین دعاوی از چندین روش بهره گیری شده است و افزون بر واکاوی مفهومی محتوای کتابهای هدیه ها و استناد به یافته های پژوهشی، کتابهای مزبور بر اساس شش رویکرد توضیحی، در محیط نرم افزار کیفی اطلس تی. تحلیل شده اند. برای آزمون آماری فراوانیها از جداول توافقی پیشرفته و روش بونفرونی استفاده شده است. بر اساس تحلیلها دوازده نقد در هم تنیده در مورد کتابهای هدیه های آسمان قابل طرح است: 1) تفاوت شکل و قالب محتوای این کتابها با محیط واقعی دانش آموزان؛ 2) وجود توضیحات مبهم در متن کتابها؛ 3) انتظار پایبندی کودک به تمامی ابعاد دین؛ 4) ایجاد تعارضات روان شناختی در فراگیران؛ 5) فقدان رویکرد منسجم در مورد اعمال مستحبی؛ 6) عدم تاکید متعادل بر آموزه های اسلامی؛ 7) ترس و شرم پنهان در آموزش دستورات؛ 8) عدم استفاده کافی از روش های نوین آموزش اخلاق؛ 9) غلبه رویکرد دیسیپلینی در توضیح مطالب؛10) توضیح نامناسب مفاهیم انتزاعی؛ 11) پرسشگری یا طرح مسیله به صورت القایی؛ و 12) مغفول ماندن برخی از مفاهیم اساسی. با عنایت به استدلالها و مثالهای مورد بحث، بازنگری اساسی در محتوا و روش های توضیح مطلب در کتابهای هدیه های آسمان ضروری به نظر می رسد. پیام اصلی پژوهش حاضر این است که مطالب و توضیحات کتابهای هدیه ها باید با شرایط روان شناختی فراگیران و واقعیتهای خانوادگی و اجتماعی آنها متناسب باشد.

    کلیدواژگان: آموزش دینی، آموزش ابتدایی، آموزش اخلاق، کتاب هدیه های آسمان
  • ابوالفضل قاسم زاده*، مریم صمدی، جلیل پناه علی صفحات 131-150

    پژوهش حاضر با هدف تعیین مولفه های نظارت و راهنمایی آموزشی و رابطه آن با سخت کوشی معلمان ابتدایی، به روش ترکیبی و با رویکرد اکتشافی انجام شده است. جامعه آماری شامل معلمان مقطع ابتدایی ناحیه 3 شهر تبریز به تعداد 873 نفر بود. حجم نمونه بخش کیفی، تا حد اشباع نظرات و بخش کمی، بر اساس جدول کرجسی- مورگان، تعداد 269 نفر، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه بازپاسخ مصاحبه مولفه های نظارت و راهنمایی آموزشی، پرسشنامه محقق ساخته مولفه های نظارت و راهنمایی آموزشی و پرسشنامه سخت کوشی بارتون و همکاران (1989)  با پایایی درونی  0/79  و  0/88 استفاده شده است. روایی ابزارهای پژوهش را اساتید متخصص این حوزه تایید کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آمار استنباطی رتبه بندی فریدمن و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان دادند که 9 عامل توجه به تفاوتهای فردی، تاکید بر فرایندهای مکانیکی، تاکید بر ارتباطات صمیمی، قدردانی از زحمات، شفاف سازی، تاکید بر مشارکت، تاکید بر ایجاد انگیزش و امکانات و راهنمایی آموزشی به عنوان مولفه های نظارت و راهنمایی آموزشی شناخته شده اند. از دیدگاه معلمان به ترتیب، راهنمایی آموزشی، قدردانی از زحمات، شفاف سازی، امکانات، تاکید بر ایجاد انگیزش، توجه به تفاوتهای فردی، تاکید بر فرایندهای مکانیکی، تاکید بر مشارکت و تاکید بر ارتباطات صمیمی در اولویت قرار دارند. مولفه های ایجاد انگیزش، فرایندهای مکانیکی، ارتباطات صمیمی، قدردانی و تاکید بر مشارکت به صورت مستقیم و مولفه های ارتباطات، فرایندهای مکانیکی، راهنمایی، تفاوتهای فردی، امکانات، قدردانی و شفاف سازی به صورت غیر مستقیم و به واسطه متغیرهای انگیزش و تاکید بر مشارکت، توانستند سخت کوشی معلمان را پیش بینی کنند.

    کلیدواژگان: ظارت و راهنمایی، سخت کوشی، نیازسنجی
  • الهه وکیل زاده دیزجی، یوسف ادیب*، زرین دانشور، بهنام طالبی صفحات 151-170

    پژوهش حاضر با هدف تعیین فرایند تکوین هوش معنوی دانش‏ آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه به روش نظریه داده بنیاد و بر اساس مدل پارادایمی کوربین و اشتراوس (2008) انجام شده است. مطالعه در شهر تبریز و در سال تحصیلی 99-1398 صورت گرفته است. مشارکت‏ کنندگان در پژوهش 21 دانش آموز دوره دوم متوسطه، معلمان و افرادی بودند که با دانش آموزان در ارتباط اند. برای نمونه گیری از رویکرد هدفمند و روش نمونه گیری نظری و برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع داده ها استفاده شده است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته گردآوری و با نرم افزار MAXQDA10 کدگذاری شده اند. به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش زاویه بندی پژوهشگر و چک کردن داده ها از سوی شرکت‏ کنندگان استفاده شده است. نتایج نشان داد که شکل‏ گیری هوش معنوی، فرایندی پیچیده است که از عوامل درونی و بیرونی تاثیر می پذیرد. از آنجا که داده ‏ها حاکی از تغییر و تحول در کنش/واکنش و عواطف و روحیات افراد در یک روند تکاملی با گذشت زمان و تغییر در شرایط زمینه‏ ای است، لذا در این مطالعه فرایند به صورت مراحلی پیوسته و درهم تنیده و مرتبط به هم توصیف می ‏شود. همچنین با توجه به ماهیت کیفی بودن روش، توالی دقیق و مبتنی بر مراحل ثابت برای آن شناسایی نشده است، اما با استنباط از تجارب زیسته و تفاسیر به عمل آمده از سوی مشارکت‏ کنندگان می توان گفت که این فرایند با درک اهمیت هوش معنوی آغاز می شود و با الگوپذیری و کسب تجارب معنوی شکل می‏ گیرد و به پیامدهایی می انجامد. در این پژوهش دستیابی به آرامش درونی به مثابه پدیده مرکزی مفهوم ‏پردازی شده است.

    کلیدواژگان: هوش معنوی، زمینه، فرایند، پیامد، پدیده مرکزی
  • محمدحسین زارعی* صفحات 171-186

    هدف از انجام دادن پژوهش حاضر، شناسایی و اولویت بندی انواع روش های ارزشیابی در شرایط بحرانی کووید-19 از دیدگاه معلمان مقطع ابتدایی بود. این مطالعه توصیفی- تحلیلی و از نوع ترکیبی (کیفی- کمی) است. جامعه آماری بخش کیفی شامل معلمان باتجربه مقطع ابتدایی بود که در شرایط بحرانی کووید-19 تدریس کرده اند و بخش کمی شامل همه معلمان مقطع ابتدایی استان فارس در سال تحصیلی 1400-1399 بود (ده هزار نفر). 17 نفر نمونه، در بخش کیفی به روش هدفمند نمونه گیری شدند و در بخش کمی 382 نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود که از طریق یافته های مصاحبه و مرور اسناد و مدارک موجود در این زمینه آماده شد و به صورت الکترونیکی در اختیار معلمان قرار گرفت. برای تعیین روایی و اصالت مصاحبه و پرسشنامه از روایی محتوا و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ (0/90) استفاده شده است. یافته های کیفی بر اساس تحلیل محتوا کدگذاری شده و یافته های کمی با آمار توصیفی و استنباطی (آزمون فریدمن،آزمون خی دو و تحلیل واریانس یک راهه) تحلیل شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که از دیدگاه معلمان «آزمونهای شفاهی، پاسخ آنی با جملات کوتاه، ارزیابی چندگانه و استفاده از منابع گوناگون» کارایی بیشتر در شرایط بحرانی کووید-19 داشته و در صدر گویه های مربوطه قرار گرفته است. باتوجه به این نتایج می توان چنین استدلال کرد که روش های تعاملی در ارزشیابی کارآمدی بیشتری خواهند داشت. همچنین شناسایی انواع روش های ارزشیابی در آموزش مجازی گامی مهم در آگاهی معلمان  و ارتقای نتایج یادگیری خواهد بود.

    کلیدواژگان: روشهای ارزشیابی، دانش آموزان مقطع ابتدایی، معلمان مقطع ابتدایی، شرایط بحرانی کووید-19
  • معصومه صحراپیما، جمال صادقی*، ارسلان خانمحمدی، علی خانه کشی صفحات 187-204

    هدف از انجام دادن این پژوهش، مدل یابی روابط ساختاری سبکهای پردازش حسی با مشکلات یادگیری از طریق میانجی اضطراب در دانش آموزان دبستانی عادی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را همه 2200 والدین دانش آموزان پسر دبستانی عادی پایه سوم مدارس دولتی شهر بابل در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند. در این پژوهش برای تعیین حجم نمونه با توجه به تعداد متغیرهای مشاهده شده و تخصیص دادن ضریب 10 برای هر متغیر مشاهده شده، 250 نفر به عنوان حجم نمونه به روش خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه سبکهای پردازش حسی کودکان دان (1999)، پرسشنامه مشکلات یادگیری کلورادو (ویلکات و همکاران، 2011) و پرسشنامه اضطراب اسپنس (1997) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزارهای SPSS 18 و  AMOS 23 استفاده شده است. نتایج نشان داد که مقدار RMSEA برابر با 0/035 است که نشان دهنده این است که میانگین مجذور خطاهای مدل مناسب و مدل قابل قبول است. مقدار کای دو به درجه آزادی (2/834) بین 1 و 3 است و میزان شاخصهای GFI، CFI و NFI نیز تقریبا برابر و بزرگ تراز 0/9 است که نشان می دهند مدل اندازه گیری متغیرهای پژوهش، مدلی مناسب است. سبکهای پردازش حسی و اضطراب توان پیش بینی 86 درصد از متغیر مشکلات یادگیری را داشتند. مسیرهای سبکهای پردازش حسی و اضطراب اثری مستقیم و معنادار بر مشکلات یادگیری دارند. مسیر غیرمستقیم سبکهای پردازش حسی با میانجیگری اضطراب بر مشکلات یادگیری مقادیر استانداردشده (β)، به دست آمده دارای اثرات معنادار است که با توجه به روش برآورد بوت استرپ مورد تایید واقع شده است. پژوهش حاضر نشانگر اهمیت عوامل شناختی مانند سبکهای پردازش حسی و اضطراب در تبیین مشکلات یادگیری است.

    کلیدواژگان: سبکهای پردازش حسی، مشکلات یادگیری، اضطراب، دانش آموزان دبستانی عادی
  • لیلا امیریان، عزت الله قدم پور*، محمد عباسی صفحات 205-222

    این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر انجام شده است. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه پژوهش حاضر همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهر کرج در سال تحصیلی 99-1398 بودند که برای اجرای پژوهش یک دبیرستان از میان دبیرستانهای ناحیه 4 کرج به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. به منظور اجرای پژوهش، در مرحله اول برای شناسایی دانش آموزان دارای رفتارهای پرخطر، پرسشنامه رفتارهای پرخطر زاده محمدی و همکاران (1390) اجرا شد و دانش آموزان دارای نمرات بالاتر از میانگین این پرسشنامه به عنوان دانش آموزان پرخطر شناسایی و در دو گروه آزمایش و گواه به طور تصادفی جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان قرار گرفتند. ابزار اندازه گیری پژوهش حاضر، پرسشنامه تجدیدنظر شده قلدری/ قربانی در مدرسه الویوس (1996) و پرسشنامه آداب گریزی کلارک و همکاران (2015) بود که شرکت کنندگان آن را در مرحله پیش آزمون- پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با به کارگیری روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس تک متغیره و چندمتغیره و با نرم افزار SPSS24 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج حاکی از کاهش رفتارهای قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی در گروه آزمایش نسبت به گروه گواه بود و در قلدری در مدرسه و آداب گریزی تحصیلی گروه گواه افزایشی اندک مشاهده شد. در نتیجه می توان از برنامه آموزش راهبردهای تنظیم شناختی هیجان به منزله بخشی از برنامه های رفع مشکلات رفتاری دانش آموزان در عرصه تعلیم و تربیت بهره جست.

    کلیدواژگان: تنظیم شناختی هیجان، قلدری، آداب گریزی تحصیلی، رفتارهای پرخطر
  • جعفر شعبانی*، محبوبه اقبالی صفحات 223-238

    هوش اخلاقی یکی از متغیرهای تاثیرگذار بر بسیاری از ویژگیهای روانی ازجمله تقلب تحصیلی و خودشفقتی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی هوش اخلاقی بر تقلب تحصیلی و خودشفقتی دانش آموزان است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396 بود. پس از انتخاب تصادفی دو دبیرستان دخترانه و اجرای پیش آزمون، 50 دانش آموز که دارای نمره بالاتر از متوسط در تقلب تحصیلی و نمره پایین تر از متوسط در خودشفقتی بودند، انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. به گروه آزمایش هشت جلسه 90 دقیقه ای مولفه های هوش اخلاقی آموزش داده شد. ابزار پژوهش ‏شامل پرسشنامه خودشفقتی فرم کوتاه ریس و همکاران (2011) و تقلب تحصیلی استیونز و گلباخ (2007)، بود. داده ها ازطریق تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش هوش اخلاقی سبب کاهش تقلب تحصیلی و افزایش خودشفقتی در دانش آموزان شده است. آموزش هوش اخلاقی سبب می شود که دانش آموزان به اصول اخلاقی پایبند شوند و گرایش به تقلب در آنها کاهش یابد. ‏همچنین، دانش آموزان از بعد خودشفقتی دارای صداقت و مسیولیت پذیری دربرابر تصمیمات خود شوند و به دلیل شکستها به انتقاد سخت گیرانه از ‏خود نپردازند. باتوجه به تاثیر معنادار آموزش هوش اخلاقی بر خودشفقتی و تقلب تحصیلی دانش آموزان و نیاز جامعه به افراد با صداقت و مسیولیت پذیر، آموزش هوش اخلاقی به دانش آموزان توصیه می شود.

    کلیدواژگان: هوش اخلاقی، خودشفقتی، تقلب تحصیلی
|
  • F. Z. Ahmadi*, M. Mehrmohammadi Pages 7-26

    One of the consequences of the COVID19 pandemic has been the closing of schools around the world. To explore different ways that this byproduct of the pandemic has been confronted across the world, a systematic review of 2706 studies, published following the spread of the virus by reputable online sources was undertaken. The full content of each study was analyzed in terms of policy statements in predetermined areas of subsystems of leadership and administration, curriculum, teaching and learning resources, teacher training, and provision of human resources, financial provisions and allotment, space provision, technological equipment, and research and evaluation. Based on the derived statements recommendations are made which include the following: Review of all educational policies and documents aimed at adjusting them to the new normal, prevention of teachers and staff’s exhaustion and fatigue through the design and implementation of programs of multidimensional support, and prevention of parental fatigue through educational programs of empowerment for parents. Based on the findings of the study, if the recommended policies and standards are implemented throughout the crisis and thereafter, not only the quality of education would not suffer, but with the lessons learned from COVID era the educational system can improve as well.

    Keywords: general, vocational education, COVID19, policy recommendations, systematic review
  • N. Jaaberi Safaa, M. Aarmand*, A. R. Assaareh Pages 27-46

    In order to help junior high school students with their future economic needs, an economic training curriculum was developed and validated based on the sustainable development approach. Initially both national and international sources on economic training and sustainable development were perused and a subset there of selected, analyzed, and synthesized. Accordingly, four requirements for such a curriculum were identified: personal development and advancement in life, national economic development and advancement, internalization of values related to sustainable development by the students, and their academic achievement. Furthermore, the desired model for the developmentally based curriculum in economic training was developed containing the four basic elements of objective, content, organization, and teaching and evaluation methods. To validate the model, the views of ten experts in curriculum development and economic training were sought on the developed model, using a questionnaire. Results show that these experts consider the developed model as desirable as it could help the students with their future economic needs without ecological damages done to the environment or incursions to others’ rights committed.

    Keywords: curriculum, economic training, sustainable development, junior high school, model design
  • M. Ilami Roodma’Jani, M. Aminkhandaghi*, A. Javaareshkiaan Pages 47-68

    As a possible way of improving curricula, it was hypothesized that the role of religion in curriculum development needs to be revisited. To this end, experts’ views on religious foundations of curricula were sought, identified, analyzed, and conceptualized. The results show that the experts’ views on religious foundation of curricula is mostly affected by their standpoint on both curriculum and current perceptions of its religious foundations. This was taken to be the experts’ reaction to their understanding of the very concept of curriculum. Some consider this concept to be equivalent to curriculum development, while a very few think of curriculum as a field of study and as a result includes curricula’s religious foundations. The former limited view of curriculum and its dimensions has led to a limited impact of religion on curriculum. Therefore, both understandings of curriculum and its religious foundations need to change in order to maximize the role of religion in curriculum. Considering curriculum development as a science could lead to the identification of fundamental roles that religion, as a semantic network of reasoning, can play.

    Keywords: curriculum, religious foundations, science of curriculum development, theorizing
  • G. Ahmadi *, N. Ozaa’Ee, E. Azimpoor Pages 69-86

    To encourage creativity in teaching, factors helping with its development need to be identified and strengthened. To this end the impact of professional ethics and occupational endurance on creativity in teaching was explored through analyses of data gathered from a randomly selected sample of 350 elementary school teachers utilizing appropriate instruments with assumed validity and reliability. Results show that creative teaching is positively correlated with both professional ethics (r=0.46) and occupational endurance (r= 0.36, P<0.001). Direct impact of both factors was relatively high (0.45 and 0.57, respectively). Further analyses revealed that the constructed model is of desirable goodness of fit.

    Keywords: professional ethics, occupational endurance, creative teaching, teachers
  • A. Mohammadi*, H. Tooraani Pages 87-110

    In order to improve the process of selection and appointment of ministerial administrators in education, the design, and validation of a competency model was deemed necessary. To this end, a sample of 22 experts was interviewed and their responses were content analyzed. Additionally, a sample of 86 ministerial administrators from among 115 such individuals in Tehran were given a questionnaire with an acceptable validity. These data were analyzed through factor analysis. Results brought about an initial list of 63 competencies of which 58 were confirmed through factor analysis. These competencies are categorized in two dimensions of general and special with six main categories and 17 subcategories.

    Keywords: competency, selection, appointment of administrators, Fundamental Reform Document of Education, leadership, management subsystem
  • S. A. Madani* Pages 111-130

    An elementary school course titled “Heavens’ Presents” is one of the very important courses in the Iranian educational system as it is aimed at the teaching of moral and religious fundamentals to the pupils. However, the achievement of the said aim is highly in doubt, given the shortcomings observed in both the content of textbooks, and methods of explanation therein, used in the course. To identify the shortcomings through triangulation, in addition to conceptual reexamination, and referential use of research findings, six explanatory approaches were utilized in order to content analyze the aforementioned textbooks. Results show at least twelve intertwined shortcomings: the incongruence between the format of the books and students real environment, lack of clarity in explanations, improper expectation as to the pupils’ adherence to all aspects of religion, creation of psychological contradictions for students, lack of a cohesive approach to recommended actions, lack of balance in emphasizing Islamic teachings, benign fear and shame in teaching commands, inadequate use of new methods of teaching morality, overemphasis on disciplinary approach to explanation of the content, inappropriate explanation of abstract concepts, inductive questioning or problem presentation, and finally omitting some of the basic concepts. In other words, a fundamental revamping of the reviewed textbooks and refitting them to students’ psycho-social, and cultural conditions is a must.

    Keywords: religion education, elementary school, moral education, Heavens’ Presents textbook
  • A. Ghaasemzaadeh*, M. Samadi, J. Panaahali Pages 131-150

    To explore elementary school teachers’ views on the components of educational supervision and guidance (ES&G) and its relationship to diligence, a cluster sample of 269 such teachers from among 873 of them in Tabriz was selected randomly and given two questionnaires on components of ES&G and on diligence. Another questionnaire was used in interviewing a number of the said teachers on the components of ES&G, to the point of data saturation. The instruments used were considered to be adequately valid and reliable. Data analyses revealed 9 factors as components of ES&G which were ordered in importance by the teachers as follow: educational guidance, appreciation of efforts, clarification, equipment, and emphasis on motivation, paying attention to individual differences, emphasis on mechanical processes, emphasis on cooperation, and emphasis on friendly communications. Some of these factors directly and some indirectly were predictive of diligence through motivation and cooperation components.

    Keywords: supervision, guidance, diligence, need assessment
  • E. Vakilzadeh Dizaji, Y. Adib*, Z. Daaneshvar, B. Taalebi Pages 151-170

    To understand the process by which Spiritual Intelligence (SI) is developed a group of 21 Tabrizi high school students, along with their teachers and people who interacted with them, were interviewed in a semi-structured way, to the point of data saturation. The collected data were content analyzed and their validity was increased through triangulation and participants’ feedback. Results show that the process of developing SI is rather complex as it is affected by both internal and external factors and consequently can only be described as a set of intertwined stages that their exact order is not fixed, yet with inferences made from the participants’ life experiences and their interpretation of findings, it can be said that the process starts with the realization of the SI’s importance and goes through stages of model selection and gaining of spiritual experiences that lead to consequences among which internal peace and quiet which is conceptualized as the central phenomenon in this research.

    Keywords: spiritual intelligence, context, process, consequence, central phenomenon
  • M. H. Zaare’Ee* Pages 171-186

    Given the critical situation during the pandemic, exploration of appropriate evaluation methods could be of a significant help to elementary school teachers. Towards this objective, a group of 17 experienced teachers who had taught during the COVID19 pandemic, as well as a random sample of 382 elementary school teachers across Fars Province answered questions on most appropriate methods of evaluation. The answers of the first group were used, alongside other sources, to construct the questionnaire that was sent electronically to the second group. Data analyses revealed that in the eyes of these teachers oral examinations, quick short answers, multiple assessment, and use of diverse sources are the more efficient ways of evaluation during the COVID crisis. In other words, interactive methods of evaluation are more efficient and the identification of these methods can help teachers improve their teaching.

    Keywords: evaluation methods, elementary school students, elementary school teachers, COVID crisis
  • M. Sahraapaymaa, J. Saadeghi*, A. Khaanmohammadi, A. Khaanehkeshi Pages 187-204

    To help elementary school students who experience difficulties in learning and the resulting anxiety to overcome or reduce these problems, it was hypothesized that sensory processing style could be the remedial key. To this end, a cluster sample of 250 3rd graders from among 2200 of them across public schools in Babol city in 2019-2020 school year was given three questionnaires of assumed validity and reliability. Data analyses revealed that that SPS and anxiety can together predict %86 of learning difficulties as they directly and significantly affect difficulties in learning. The indirect path too, shows significant impact of sensory processing style on difficulties in learning with anxiety mediating the impact. In other words, cognitive factors such as sensory processing style and anxiety do play an important role in explaining learning difficulties.

    Keywords: sensory processing styles, learning difficulties, anxiety, elementary school students
  • L. Amiriyaan, E. Ghadampoor*, M. Abbaasi Pages 205-222

    Given the problem of bullying in our schools, and realizing that all risky behaviors are also learned, it would probably be possible to reduce such behaviors through teaching appropriate strategies to students exhibiting them. One such set of strategies would be those useful in regulating thoughts and affects that underlie risky behaviors. To demonstrate the usefulness of such undertaking, a high school in Karaj volunteered to participate in this study by allowing its students to complete a questionnaire that measures their tendency towards risky behaviors. The highest scoring students were chosen and divided into two groups, one of which went through a 10 session course on ways of cognitively regulating affects. Both groups completed two questionnaires of assumed validity and reliability, on bullying and manners avoidance, before and after the course. Data analyses revealed that the course has significantly been effective as both types of behaviors had reduced in the experimental group. Thus utilizing such courses could help schools remedy the problem.

    Keywords: cognitively regulating affects, bullying, academic manners avoidance, risky behaviors
  • J. Sha’Baani*, M. Eghbaali Pages 223-238

    It has been shown that moral intelligence can affect many psychological characteristics such as those manifesting themselves in academic cheating and self-compassion. Given that such intelligence refers to certain knowledge and skills that can be learned, the question that arises is whether group teaching of these skills would lead to a reduction in cheating and increase self-compassion. To answer this question two high schools in Tehran were randomly selected and the self-compassion and tendency towards academic cheating of their students measured. 50 students scoring highest on cheating tendency and lowest on self-compassion were selected and divided into two groups, one of which went through an eight session course on moral intelligence. The instruments used to measure the three constructs were assumed to be valid and reliable. Results show the expected outcome as cheating tendency decreased and self-compassion increased among the experimental group’s members. It appears that going through the course causes students to become committed to moral principles and more honest and responsible for their decisions. Thus it is recommended that such courses be taught in all schools facing the said problem.

    Keywords: moral intelligence, self-compassion, academic cheating